دادخواست نویسی

دادخواست نویسی

 

مواد قانونی مهم در دادخواست نویسی ماده ۲ و مواد ۴۸ الی ۶۳ قانون آیین دادرسی مدنی هست. همچنین، قانون شوراهای حل اختلاف مصوب ۱۳۹۴ و ۱۴۰۲ مهم هست.

انواع دادخواست:

دادخواست نخستین خود آن دو نوع است دادخواست اصلی و دادخواست طاری در مواد ۱۷ و ۱۳۰ الی ۱۴۳ قانون آیین دادرسی مدنی اشاره‌شده که شامل دادخواست‌های اضافی ورود ثالث، جلب ثالث و تقابل هست.

مثال برای دادخواست اضافی:

 دادخواست اصلی مبنی بر الزام به تنظیم سند رسمی هست. بعد متوجه می‌شویم که ملک در رهن است. در اینجا طرح خواسته الزام به فک رهن» نیز لازم است؛ در غیر این صورت دادگاه قرار عدم استماع دعوی صادر خواهد کرد؛ زیرا انتقال با حقوق مرتهن منافات دارد در این حالت افزایش خواسته ایراد دارد زیرا بانک مرتهن طرف دعوا در دعوای اصلی قرار نگرفته است به همین خاطر طرح دادخواست اضافی درست است و در دادخواست اضافی باید به سابقه دادخواست اصلی اشاره کرد و تقاضای ارجاع به همان شعبه جهت رسیدگی توأمان مطرح شود.

دادخواست‌های اعتراض طبق مواد ۳۰۵ الی ۳۰۸ – مواد ۳۳۰ الی ۴۴۱ قانون آیین دادرسی مدنی؛ مشتمل بر واخواهی تجدیدنظرخواهی فرجام ،خواهی اعاده دادرسی (اعتراض ثالث)

دادخواست نویسی

اقدامات لازم قبل از طرح دعوی:

1- در صورت وجود ،زمینه تلاش برای صلح و سازش صورت گیرد.

۲. استفاده از نهادهای تأمینی مانند دستور موقت تأمین خواسته و قرار توقیف عملیات اجرایی استفاده از این نهادها حتی می‌تواند به تلاش خوانده برای سازش بینجامد.

مرجع شناسی:

مشکل حقوقی معمولاً از سه حالت خارج نیست: حقوقی، کیفری واداری.

بعضی موارد اختلافی است؛ برای مثال در بحث حقوق مدیرعامل اختلاف‌نظر وجود دارد و عموماً دادگاه‌ها را صالح می‌دانند و شخص مدیرعامل را کارگر نمی‌دانند و حسب پیمان با ،شرکت ادارات کار قبول نمی‌کنند. برخی مراجع حقوقی نادر نیز داریم؛ مثلاً در اعتراض ثالث نسبت به مصادره اموال دادگاه انقلاب صلاحیت دارد (بر اساس رأی وحدت رویه).امکان دارد که در برخی مواقع بتوانیم مرجع رسیدگی را خودمان انتخاب کنیم مثلاً بعضی دعاوی هستند که شرایط خاصی دارند؛ مثل دعوای تغییر نام که در صلاحیت دادگاه محل اقامت خواهان هست پس اگر خواهان دید که دادگاه‌های شهری بسیار در خصوص این دعوا سخت‌گیرند بسیار راحت می‌تواند آدرس ثنای خود را تغییر دهد تا به هدف خود برسد. دعوایی همچون تغییر نام ازجمله دعاوی‌ای هست که پذیرش ،آن، چندان به دیگران مربوط نمی‌شود. یا مثلاً برای دعوی مطالبه وجه چک می‌توان در بانک‌هایی که نزدیک مجتمع قضایی مدنظر ما می‌باشند چک را برگشت زد.

در قانون جدید دیوان عدالت اداری پیش‌بینی‌شده که اگر دیوان عدالت اداری تخلفی را احراز کرد، خسارت ناشی از آن تخلف را می‌توان از همان شعبه دیوان درخواست کرد قبلاً) علی الا طلاق در صلاحیت دادگاه بود) اما الآن ضمن درخواست احراز ،تخلف می‌توان درخواست خسارت را هم مطرح کرد اگر طرح دعوا نکنیم دیگر دیوان رسیدگی نمی‌کند و بعداً باید طرح دعوا صورت گیرد.

بحث خواهان:

باید دانست که سه اصطلاح ذی‌نفع، ذی‌حق و ذی سمت تفاوت دارند.

در برخی از دعاوی شرایط به‌گونه‌ای است که تمام اشخاص ذینفع بایستی در دعوا حضورداشته باشند؛ حال اگر همگی خواهان باشند که چه‌بهتر اگر نشد خوانده قرارشان دهیم برخی از دعاوی مربوط به روابط موجر و مستأجر قانون ۵۶، برخی از دادگاه‌ها (خصوصاً دادگاه‌های (تجدیدنظر قبول نمی‌کنند که برخی از افراد ذینفع طرح دعوا کنند. مثلاً در بحث تخلیه؛ میگویند که موجر به‌کل اشخاص اطلاق می‌شود البته) دکتر جعفری افتخار این نظر را ندارند و میگویند که حتی اگر یک نفر هم طرح دعوا کند کفایت می‌کند.

دادخواست نویسی

لزوم قید نام محجور به‌عنوان خواهان نام قیم را نباید به‌عنوان خواهان درج کرد؛ زیرا نماینده قانونی ولی قهری یا وصی یا قیم ذینفع نیست. محجور ذینفع است و باید نوشت با قیمومیت فلانی دلیل سمت قیم باید حتماً ضمیمه دادخواست شود.

طرح دعوا از سوی شخص حقوقی ذی‌نفع: باید خواهان را نوشت شرکت فلان با مدیریت عاملی فلانی. اگر شخص حقوقی شرایط خاصی داشته باشد(مثلاً در حال تصفیه باشد یا منحله باشد) بایستی جلوی نام شخص حقوقی شرایط را قید کرد که مثلاً شرکت فلان در حال تصفیه یا منحله هست هر یک از این‌ها شرایط خاصی دارند. شرکت در حال تصفیه، بایستی مدیر تصفیه‌اش به دادرسی دعوت شود و شرکت منحله که کارهای تصفیه‌اش انجام‌شده است، آخرین مدیران قبل از انحلال باید به دادرسی دعوت بشوند.

مشکل دیگر در دادخواست‌ها، این است که بعضاً افرادی با وکالت‌نامه رسمی به شخصی وکالت می‌دهند تا شخص ،وکیل، از طرف ایشان طرح دعوا کند در این مواقع نام موکل در دادخواست وکیل مع الواسطه نیست و نام موکلین ابتدایی باید به‌عنوان خواهان درج شود درعین‌حال باید وکالت‌نامه مع الواسطه نیز پیوست دادخواست بشود. اگر خواهان جزو وراث شخصی است و می‌خواهد طرح دعوا ،کند بایستی گواهی حصر وراثت را پیوست دادخواست بنماید تا ذینفع بودن این شخص احراز شود.

دادخواست نویسی

بحث خوانده:

اگر دعوا مربوط به معامله است تمام متعاملین و اشخاص ذینفع باید طرف دعوا قرار بگیرند (یک اصل نانوشته در دادگاه‌ها داریم و آن این است که اگر دادرسی به اشخاصی نفع یا ضرر می‌رساند تمام این اشخاص باید طرف دعوا قرار گیرند) مثلاً در دعوای تقسیم ترکه تمام ورثه سهیم هستند و باید تماماً طرف دعوا قرار گیرند؛ اگر نام یک نفر از قلم بیفتد دعوا ردمی.شود یا مثلاً در دادخواست ابطال سند رسمی یا الزام به تنظیم سند رسمی، تمام ایادی که معامله داشته‌اند و سند به نام ایشان تنظیم‌شده است باید طرف دعوا قرار گیرند.

دقت در اشخاص حقوقی و اسم ایشان: ممکن است که اسم شخص حقوقی درگذر زمان عوض‌شده باشد. مثلاً، صندوق مهر امام رضا الآن شده صندوق کارآفرینی امید اگر در قرارداد نام صندوق مهر امام رضا درج‌شده باشد، بایستی اسم جدید خوانده قرار گیرد.

یا مثلاً در مورد اشخاص حقیقی کسانی که اسم خود را عوض کرده‌اند باید اسم جدید به‌عنوان خوانده درج شود و در متن دادخواست توضیح دهیم که اسمش عوض‌شده است.

اگر خوانده محجور است باید نام محجور به‌عنوان خوانده درج شود؛ و درعین‌حال نام نماینده نیز قید شود. البته، می‌توانیم در کنار ،محجور نماینده را هم خوانده قرار دهیم و اشکالی ندارد و در متن دادخواست نماینده بودن طرف را تصریح می‌کنیم در خصوص تاجر ورشکسته و مدیر تصفیه نام هر دو را قید می‌کنیم و در شهرهایی مانند تهران که اداره تصفیه است باید قید کنیم که کدام اداره تصفیه مدنظر است.

شرکت منحله اگر باشد باید نام خود شرکت را بنویسیم و داخل پرانتز به منحله بودن اشاره‌کنیم. اگر شرکت در حال تصفیه ،است نام مدیر تصفیه را قید .کنیم اگر کلاً تصفیه‌شده است نام آخرین مدیران قبل از انحلال را قید می‌کنیم.

دادخواست نویسی

اگر می‌خواهیم که غایب مفقودالاثر را خوانده قرار دهیم باید نام او و امین او را بنویسیم در مورد غایب مفقودالاثر، طبق قانون امور حسبی می‌توان امین تعیین کرد که به امور وی رسیدگی کند در موردی که غایب مفقودالاثر، امین ندارد و می‌خواهیم علیه او طرح دعوا کنیم می‌توان به اداره سرپرستی مراجعه و با ارائه دلایل ذینفعی، تقاضای تعیین امین را به عمل آورد.

دفترخانه و اداره ثبت در برخی دعاوی مانند ابطال اجراییه ثبتی یا ابطال سند رسمی طرف دعوا قرار دادن این‌ها هیچ لزومی ندارد اما چون برخی قضات چنین نظری دارند می‌توان احتیاطاً آن‌ها را طرف دعوا قرارداد.

نکته از آفت‌های طرف دعوا قرار دادن در مورد ،بالا این است که دفترخانه‌ها ثنا ندارند و ممکن است که ابلاغ نشود و موجب تجدید وقت گردد.

در خصوص مدیر ترکه، در مواقعی که فرضاً مالک رسمی ملک از دنیا رفته و هیچ ورثه‌ای ندارد و یا حداقل ما نمی‌شناسیم، چه باید کرد؟ طرح دعوا به طرفیت دادستان یا رئیس دادگستری صحیح نیست. صحیح آن است که درخواست تعیین مدیر ترکه شود مبتنی بر مواد ۳۲۷ تا ۳۳۶ قانون امور حسبی که گفته‌شده: اگر ترکه بلا وارث باشد، امورش راجع است به مدیر ترکه و درخواست مدیر ترک باید بشود که در صلاحیت دادگاه حقوقی است و نه دادگاه خانواده و نه جای دیگر بنابراین پس از تعیین مدیر ،ترکه باید به طرفیت مدیر ترکه طرح دعوا شود و وی پاسخگو باشد. در امور حسبی نوعاً با درخواست مواجهیم؛ اما چون‌که جاافتاده که درخواست قابل ثبت در سیستم نیست، در قالب دادخواست قطعاً . بهتر است.

اعلام کد ملی و دیگر مشخصات سجلی خوانده جهت ثنا یابی در دفاتر خدمات الکترونیک قضایی، کد ملی شخص در سامانه جستجو می‌شود و معلوم می‌گردد که طرف ثنا دارد یا خیر. بعدازاینکه پرونده به دادگاه رفت و تعیین وقت رسیدگی صورت ،گرفت ممکن است که با خیال راحت بگوییم خوانده ثنا دارد و هیچ مشکلی موجود نیست اما ممکن است که در دادگاه خوانده شناخته نشود؛ زیرا کد ملی در سیستم درج نشده است پس بهترین کار این است که از ارجاع پرونده به شعبه به دفتر دادگاه سرزده شود و پیگیری شود که آیا کد ملی در سیستم درج‌شده است یا خیر؛ که اگر درج نشده؛ درج کنند تا ابلاغ به‌صورت الکترونیک انجام شود حتی اگر کد ملی خوانده را نداشته باشیم، با سایر اطلاعات حتی فقط با شماره تماس دفاتر دادگاه‌ها می‌توانند پیدا کنند؛ مشروط بر اینکه ثنا ثبت‌نام کرده باشد. در مورد حیات یا ممات ،خواندگان باید کسب اطلاع .شود به طرفیت متوفی نمی‌توان طرح دعوا کرد و باید ورثه وی را به دادرسی فراخواند.

دادخواست نویسی

جهت دسترسی به گواهی حصر وراثت شخص ذینفع در ،موضوع طبق قانون امور حسبی با مراجعه به شورای حل اختلاف و ارائه درخواست به وی گواهی حصر وراثت داده می.شود احراز ذینفعی این‌چنین نیست که حتماً طرح دعوا شود و بدون طرح دعوا شخص ذینفع قلمداد نشود.

نکته بعضاً در رویه قضایی استشهادیه هم موردقبول است.

نکته معیار در تشخیص خوانده شخصی است که اجابت یا عدم اجابت دعوا به او نفع یا ضرر می‌رساند.

نکته در خصوص طرح دعوا علیه دانشگاه اگر دانشگاه دولتی ،باشد شورای حل اختلاف نمی‌تواند به دعاوی مربوط به اموال عمومی رسیدگی کند به‌طورکلی مرجع رسیدگی به دعاوی مربوط به دانشگاه‌ها دادگاه حقوقی است؛ مگر اینکه مربوط به امر اداری و در صلاحیت دیوان عدالت اداری باشد دانشگاه‌ها خود شخصیت حقوقی دارند.

 در دعاوی مربوط به اوقاف، موقوفه‌ها شخصیت حقوقی دارند شخصیت حقوقی از کجا می‌آید؟ از قانون. قانون به موقوفه حتی موقوفه‌ای که ثبت‌نشده شخصیت حقوقی داده است.

آسیب‌های درست قید نکردن خواندگان صدور قرار عدم استماع – ممکن است فرصت دیگری برای طرح دعوا نباشد (مثلاً دعوای ابطال رأی داوری یا ابطال رأی کمیسیون ماده ۱۲ قانون زمین شهری).

آسیب‌های درج خواندگان غیر مرتبط ایجاد اطاله دادرسی ممکن است به آن شخص ابلاغ نشود و باعث تجدید جلسه (شود – احتمال مطرح نمودن تأمین دعوای واهی – احتمال مطالبه خسارت از سوی خوانده

مواردی که به دادخواست نیاز ندارند طبق قانون:

نکته :بهتر است حتی مواردی را که به دادخواست نیاز ندارند در دادخواست بنویسیم تا چالش ایجاد نشود؛ زیرا با توجه به سیستم دادگستری ابلاغ از طریق دادخواست صورت می‌گیرد.

1- رفع تصرف عدوانی، مزاحمت و ممانعت از حق ماده ۱۷۷ قانون آیین دادرسی مدنی گفته که این موارد بدون تشریفات رسیدگی می‌شوند؛ بنابراین به دادخواست احتیاج ندارند و به‌صرف درخواست می‌توان رسیدگی کرد.

2-مطالبه خسارت وارده به خوانده ناشی از اجرای قرار تأمین خواسته به استناد ماده ۱۲۰ قانون آیین دادرسی مدنی؛ که نیاز به هزینه دادرسی و طرح دادخواست ندارد.

3-اعتراض ثالث اجرایی

4-موضوعات مندرج در مواد ۱۸ و ۱۴۱ قانون آیین دادرسی مدنی

5- متفرعات دعوا به استناد ماده ۵۱۵ قانون آیین دادرسی مدنی مطالبه خسارات دادرسی تا زمان ختم دادرسی ممکن است و ضرورتی به اشاره در دادخواست ندارد و افزایش خواسته محسوب نمی‌شود؛ حتی خوانده هم می‌تواند از دادگاه محکومیت خواهان به پرداخت خسارات دادرسی را بخواهد.

دادخواست نویسی

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *